خاطرات یک مسافر



 

چشم من بیا منو یاری بکن.
گونه هام خشکیده شد کاری بکن.
غیره گریه مگه کاری میشه کرد.
کاری از ما نمیاد زاری بکن.
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد.
تا قیامت دل من گریه میخواد.
هرچی دریا رو زمین داره خدا.
با تمومه ابرای آسمونا.
کاشکی میداد همه رو به چشم من.
تا چشام به حال من گریه کنن.
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد.
تا قیامت دل من گریه میخواد.
قصهء گذشته های خوب من.
خیلی زود مثل یه خواب تموم شدن.
حالا باید سر رو زانوم بذارم.
تاقیامت اشک حسرت ببارم.
دل هیشکی مث من غم نداره.
مثل من غربت و ماتم نداره.
حالا که گریه دوای دردمه.
چرا چشمام اشکشو کم میاره.
خورشیده روشن ما رو یدن.
زیره اون ابرای سنگین کشیدن.
همه جا رنگه سیاهه ماتمه.
فرصت موندنمون خیلی کمه.
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد.
تا قیامت دل من گریه میخواد.
سرنوشت چشاش کوره نمیبینه.
زخم خنجرش میمونه تو سینه.
لب بسته سینهء غرق به خون.
قصهء موندن آدم همینه.
اونکه رفته دیگه هیچوقت نمیاد.
تا قیامت دل من گریه میخواد.


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دلنوشته وشعرعکس و داستان کيک پرتقالي درباره بازي و قوانين بازي بچه ها آموزش رقص دانلود فایل 2ashegh دانلود کده برای زندگی you-web .